تاریخ فراموش شده

 بَلاش یکم یا وَلَگش یکم (اشک بیست ودوم) بیست و دومین شاه ایران از خاندان اشکانی است. او در سال ۵۱ میلادی پس از مرگ پدرش ونن دوم بر تخت شاهی نشست و تا سال ۷۸ میلادی سلطنت کرد. وی در دوران زمام‌داری خود با مشکلات و نابسامانی‌های بسیاری مواجه شد. در تاریخ از او به عنوان آخرین شاه بزرگ اشکانی یاد می‌کنند. پس از وی دولت اشکانی رو به ضعف نهاد و سرانجام به دست ساسانیان منحط شد.

نوشته شده در تاريخ جمعه 19 اسفند 1390برچسب:, توسط امیررضا و پوریا |

 همزمان با روی کار آمدن بلاش یکم ایران دچار بلایای طبیعی گسترده و بیماری‌های گوناگون از جمله طاعون و وبا و قحطی ناشی از خشکسالی ایران را فرا گرفته بود. بلاش در صدد بود تا ارمنستان را که در دوران شاهی اردوان سوم به خاطر نبردهای داخلی بر سر قدرت میان اشکانیان به رومیان واگذار شده بود بازپس گیرد ولی به دلایلی که نام برده شد و همچنین به خاطر شورش‌هایی بسیاری که با آنها مواجه گردید ناگزیر از میدان نبرد با رومیان بازگشت. از جملهٔ شورش‌ها شورش حاکم آدیابن بود که دست نشاندهٔ شاهنشاهی اشکانی بود. افزون بر این قوم داهه و پاره‌ای اقوام بیابان‌نشین از مشکلات داخل ایران سود جسته و به مرزهای کشور تجاوز کردند. بلاش برای مقابله با آنها روانهٔ گرگان شد و آنها را وادار به عقب‌نشینی کرد. وی در بازگشت به موضوع آدیابن نیز خاتمه داد و شخصی به نام بازوس را به حکومت آن گماشت. بلاش دوم توانست به این ترتیب در سال‌های نخستین زمامداری‌اش بر بسیاری از مشکلات کشور چیره شود.

نوشته شده در تاريخ جمعه 19 اسفند 1390برچسب:, توسط امیررضا و پوریا |

 بلاش پس از از میان برداشتن مشگلات داخلی کشور دوباره موضوع ارمنستان را به خاطر آورد و با سپاهی بزرگ و مجهز عازم آن دیار شد. فرمانروای ارمنستان که از حمایت رومیان برخوردار بود پس از ورود سپاه ایران گریخت و بلاش برادر خود تیرداد را بر تخت شاهی ارمنستان نشاند. رومیان از این کار او خشمگین شده و نرون قیصر وقت روم کروبلو سپهسالار خود را برای پاسخگویی به این اهانت ایرانیان به ارمنستان فرستاد. در این اثنا بلاش دوباره دچار مشکلات داخلی شد که مهمترین آنها شورش اردوان یکی از پسران بلاش و همجنین شورش مردم گرگان بودند. بلاش به سر و سامان دادن اوضاع کشور پرداخت و تیرداد که زمام امور ارمنستان را در دست داشت به امید بهره‌مندی از پشتیبانی پدر با رومیان وارد پیکار شد ولی شکست خورد و ارمنستان دوباره در دست رومیان افتاد. بلاش یکم پس از برگرداندن آرامش در داخل کشور برای رومیان پیامی فرستاد و به آنها گفت که ارمستان به ایران تعلق دارد و اشکانیان از آن صرف نظر نخواهند کرد. او دوباره سپاهی فراهم آورد و روانهٔ ارمنستان شد. رومیان مذاکره با ایرانیان را تنها راه حل یافتند و با ایرانیان به تفاهم رسیدند که هر دو سپاه ارمنستان را ترک کرده و از راه گفتگو بین دو دولت این مسأله را پایان دهند. نمایندهٔ ایران که برای مذاکره به روم رفته بود با نارضایتی و بدون هیچ دستاورد مثبتی بازگشت و نبرد میان ایران و روم اجتناب ناپذیر شد. رومیان سپاهی را روانهٔ منطقه کردند. آنها در ساحل رو دفرات اردو زدند و چون ارمنستان را بی دفاع دیدند به آنجا رفته و بدون روبرو شدن با هیچ مقاومنی به چپاول و غارت در آن سرزمین پرداختند. سپاه روم که با هیچ مقاومتی روبرو نشده بود و هیچ سپاهی از ایرانیان را نیز مشاهده نکرد این را حمل بر انصراف ایرانیان از ارمنستان دانست و اقدام به بازگشت کرد. این در حالی بود که سپاه بلاش در سوی دیگر رود فرات سرگرم نگهداری آن منطقه بود. بلاش از این فرصت استفاده کرده و ناگهان به فلب سپاه رومیان زد و شکستی سهمگین بر رومیان وارد کرد. لوسیوس پتوس سردار رومی راهی جز پذیرفتن شرایط ایرانیان نداشت و ارمنستان را از سربازان رومی خالی کرد ولی کربولو دیگر سردار رومی که از او نامبرده شد با سپاهی دیگر روانهٔ میدان نبرد شد تا انتقام شکست همکارش را از ایرانیان بگیرد. در این حین گفتگوی دوباره میان ایران و روم آغاز شد و دو دولت به تفاهم رسیدند که تیرداد پسر بلاش کماکان زمامدار امور ارمنستان بماند ولی تاج شاهی ارمنستان را در روم از دست قیصر بگیرد. تاریخ این رویداد را سال ۶۹ میلادی گزارش کرده‌اند. تیرداد سه سال پس از این توافق به همراه سه هزار سوار پارتی در طی سفری طولانی به روم رفت و تاج شاهی ارمنستان را از دست نردن قیصر روم گرفت.معروف است که تیرداد برای پرهیز از اهانت به آب، تن به سفر زمینی داده است.به گمان این برداشت نمی تواند درست بوده باشد. به خصوص که اشکانیان به تساهل و تسامح در برابر ارزشهای مذهبی شهرت دارند، برای چنین پرهیزی هیچ توع سابقه ی تاریخی در دست نیست. امکان دارد این پرهیز به منظور به تاخیر انداختن حضور در روم بوده باشد. دیدار با نرون در ناپل روی داد. چون تیرداد به هنگام دیدار با امپراطور حاضر به باز کردن شمشیر خود نشد، آن را با سوزن بر لباس او دوختند. تیرداد پس از گرفتن تاج شاهی در مراسمی بسیار باشکوه از راه آسیای صغیر به ارمنستان بازگشت. در روم قرار شده بود که تیرداد شهر آرتاکساتا رو پس از بازسازی پایتخت خود کند. او حتی برای این منظور کارگران ماهری را از روم به ارمنستان آورد. بدین سان صلح میان دولتین ایران و روم به مدت 50 سال برقرار شد.پس از بسته شدن این پیمان به مدت پنجاه سال هیچ نبردی میان ایران و روم درنگرفت.

نوشته شده در تاريخ جمعه 19 اسفند 1390برچسب:, توسط امیررضا و پوریا |

 پس از حل مسألهٔ ارمنستان قوم آلان که قومی سکایی و با اصالت آریایی بودند و سرزمینهای پهناوری از کرانهٔ دریای مازندران تا سرچشمهٔ رود ولگا را در تسخیر داشتند با همدستی گرجی‌ها به ارمنستان و آذربایجان یورش بردند. بلاش یکم برای دفع این یورش به ناچار از وسپازیان قیصر وقت روم درخواست کمک کرد ولی وسپازیان از کمک کردن خودداری کرد و این یورشگران توانستند بدون روبرو شدن با مقاومتی جدی به تاخت و تاز گسترده‌ای پرداختند و غنایم فراوانی با خود بردند. آلانها و گرجیان در سال ۷۵ میلادی خود ایران را ترک کردند.

نوشته شده در تاريخ جمعه 19 اسفند 1390برچسب:, توسط امیررضا و پوریا |

 بلاش یکم به آیین و روش‌های ایرانی بسیار علاقه‌مند بود. در احیای فرهنگ و آینهای ایرانی تلاش بسیاری کردو بازماندهٔ گرایش‌های یونانی را در ایران از میان برد. در این زمان الفبای ایرانی که از خط آرامی منشعب شده بود جای الفبای یونانی را گرفت و برای اولین بار بر روی سکه‌های بلاش یکم پدیدار گشت. بر یک روی این سکه‌ها نقش شاه و بر روی دیگر آن تصویر آتشدانی نقش شد. این سنت تا زمان انحطاط ساسانیان کم و بیش حفظ شد. بنا به روایات زرتشتی در زمان بلاش متون کهن اوستایی از نو گردآوری شد و نام یونانی شدهٔ شهرها نیز دوباره نام ایرانی خود را بازیافت.

نوشته شده در تاريخ جمعه 19 اسفند 1390برچسب:, توسط امیررضا و پوریا |

 بلاش یکم مدتی پس از بیرون رفتن آلانها از ایران در سال ۷۷ میلادی درگذشت. پس از مرگ او نبردهای خانگی برای نشتن بر تخت شاهی اشکانی میان اشکانیان آغاز شد و سه تن خود را شاهنشاه خواندند. این سه مدعی به نامهای پاکور(دوم)٬ اردوان چهارم و بلاش دوم که پیشینهٔ دودمانی و مدت پادشاهی آنها به درستی روشن نیست هر کدام در بخشی از ایران زمام امور را در دست داشتند.

نوشته شده در تاريخ جمعه 19 اسفند 1390برچسب:, توسط امیررضا و پوریا |

صفحه قبل 1 صفحه بعد